وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : پنجشنبه 11 دى 1393 ساعت 10:27   |   کد مطلب: 11944
بلوار کاشانی؛ بلواری با محله هایی با قدمت چندین ساله در همدان
در گذشته‌هاي دور شهر همدان به محله‌هاي مختلفي تقسيم مي‌شد که نام‌هاي اين محلات براي امروزي‌ها بسيار جذاب است.

به گزارش نافع، اين محلات با برخورداري از وسعت زياد، داراي عناصري مانند حمام و مسجد در مراکز خود بودند تا مردم به راحتي بتوانند از نيازهاي روزانه خود براي تطهير روح و جسم خود استفاده کنند.

در همدان كوچه‌ها و خيابان‌ها و محلات را يا با نام يكي از ساكنان قديمي آن محل يا اصحاب حرفه و پيشه‌اي و يا طايفه و قومي كه از ساير نقاط كشور بدان محل كوچ کرده، نامگذاري كرده‌اند، كوچه‌ها و محلات نيز به مناسبت افرادي كه در آن محل به كار خاصي مشغول بوده‌اند نامگذاري شده‌اند.

پاره‌اي از كوچه‌ها و برزن‌ها نيز به علت اداره يا مؤسسه يا نهادي كه در آن واقع شده است ناميده مي‌شوند، گاهي نيز كوچه‌ يا محلي را به مناسبت يك واقعه تاريخي يا يك رويداد مقطعي نام نهاده‌اند.

محلات در گذشته بيشتر با عنوان چمن شناخته مي‌شده است، در برخي از محلات مسير تقاطع‌ها به يک مرکز که يک چشمه آب بود، منتهي مي‌شد.، در برخي محلات هم به علت گستردگي محله، زيرمحله داريم و به واسطه زيرمحله‌ها، مساجد کوچکتري نيز در آن مکان‌ها ايجاد شده است.

 

محله چمن چوپان ها

از محله چمن چوپان ها که مي گذريم به گنبدکبود مي رسيم ، کوچه اي نسبتا خلوت، در وسط اين کوچه مغازه اي قديمي به چشم مي خورد، لحاف دوزي غلامحسين اميديان

وارد مغازه مي شويم و پاي صحبت هايش...

او مي گويد: اين کوچه هميشه گنبدکبود بوده است ، از وقتي من بودم به همين نام بوده است.

آقاي اميديان سري تکان مي دهد و مي گويد: در گذشته اين محل پر بود از چشمه و قنات، اصلا امورات شهر همدان با همين قنات ها مي گذشت اما حالا با اين همه خيابان کشي ديگر چيزي از آنها باقي نمانده .

او در بين صحبت هايش يادي از مرحوم حاج سيدجلال حسيني ، پيش نماز محل مي کند : ايشان مرد بزرگ و مردمداري بود ، 50 سال امامت مسجدامام حسن مجتبي را بر عهده داشت.

او با اشاره ي دست کوچه ي بالايي را نشان مي دهد و مي گويد: بعد از فوتش بود که همين کوچه به نام جلالي نامگذاري شد.

با صحبت هاي آقاي اميديان سري هم به کوچه ي جلالي زديم، کوچه اي از بنگاه معاملات ملکي و خواروبار و نانوايي همه جلالي بودند.

اين محله كه در غرب بلوار آيت اله كاشاني واقع شده وضعيت كاملا منسجمي با محله حاج احمد دارد و به وسيله ي ساخت و سازهاي بي رويه داراي كالبدي تخريب شده است،‌ تنها اثر ارزشمند آن نيز مسجدي است به همين نام.

مسجد چمن چوپانها مربوط به دوره قاجار است و در همدان، حاشيه شرقي بلوار آيت الله کاشاني واقع شده و اين اثر به‌عنوان يکي از آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.

بعد از گذر از کوچه باغچه به محله چمن چوپان ها مي رسيم.

سعيد جباري 52 ساله است و در اين محل مغازه ي خواروبار فروشي دارد او مي گويد:  قديم تر ها اينجا اين همه ساختمان نبود، اينطور که مي گويند نزديک اين مسجد (با دست مسجد چمن چوپان ها را نشان مي دهد)چمن بزرگي بود و چوپان ها همه گوسفندان خود را براي چرا اينجا مي آوردند.

او اضافه مي کند: مسجد اين محل که قبلا با نام مسجد چمن چوپان ها شناخته مي شده و هم اکنون به مسجد چهارباب الحوائج تغيير نام داده است از قديمي ترين و معروف ترين مسجدهاي همدان است. آقاي جباري که خود از هيئت امناي مسجد است مي گويد: درگذشته مسجد اطراف چمن هميشه محل برگزاري مجالس ترحيم ، مراسم هاي مذهبي و نماز جماعت بوده است.

محمدعبدنيکويي هم که مشغول بيرون آوردن سنگک از تنور است وجه تسميه ي اين محل را اينطور عنوان مي کند: پدر ما تعريف مي کرد که اينجا محلي براي معامله  ي گوسفندان بوده است.

او ادامه مي دهد: اين محوطه که چمن نام داشت در حکم مرکز تجمع مردم بود و اطراف آن را مسجد، حمام، چشمه و چند دکان نانوايي، بقالي و سبزي فروشي و قصابي در برگرفته بود.

 

کوچه باغچه

از کنار مسجد امامزاده عبداله وارد کوچه اي مي شويم تا صحبت با مردم درباره محله اي که در آن ساکن هستند را شروع کنيم، پيرمردي مشغول گذر از کوچه است وقتي از او نام محل را مي پرسيم با دست تابلويي را نشان مي دهد که روي آن نوشته شده است : کوچه باغچه

اسماعيل بهمني مي گويد: به اين منطقه کوچه‌ي باغچه مي گويند، در اين محوطه درختان تنومند و کهنسالي وجود داشت که مردم در زير سايه آنها استراحت مي کردند و از اوضاع و احوال هم با خبر مي شدند، اين باغچه مربوط به يک وکيل دادگستري به نام آقاي تشکري بوده است، همچنين کمي بالاتر از اين کوچه، چشمه اي به نام چشمه ي خانم دراز وجود داشته است که با 70- 80 پله به خود چشمه منتهي مي شده است.

اين پيرمرد 82 ساله اضافه مي کند: در جلوي اين باغچه هم مسجدامامزاده عبداله است که قديم ترها به نام مسجد حاج غلامعلي توسلي شناخته ميشده است، ايشان پيش نماز مسجد بودند که الآن هم نمي دانم دخترش يا نوه اش در فيلم ها بازي مي کند، همچنين در کنار اين مسجد هم حمامي با نام حاج آقا توسلي وجود داشته است.

او مي گويد: اين خيابان را اينطور نبينيد بعد از اين کوچه محله چمن چوپان ها قرار دارد، از آنجا که بگذريد به کوچه ي گنبد و جلالي مي رسيد، آنطرف هم محله حاج احمد، محله قاشق تراش ها، کوچه ي سيدها را داريم .

بعد از اينکه آقاي بهمني مکان دقيق باغچه را در قديم به ما نشان مي دهد با او خداحافظي ميکنيم و به سمت باغچه مي رويم، باغچه اي که ما ديديم تنها نام باغچه را يدک مي کشيد، زميني خاکي بود که تبديل به مکاني براي پارک ماشين ها شده بود و وجود يک تک درخت کنار ديوار تنها چيزي بود که ميشد فهميد اينجا در قديم باغچه اي بوده است و بروبيايي...

 

محله كوروند (كوه روند)

بعضي اين كوچه را منسوب به ايلي به نام كوره وند مي‌دانند، و گروهي معتقدند كه كوهنوردان از طريق اين كوچه به فخرآباد و عباس آباد و الوند مي‌رفته‌اند.

اين محله در محدوده ي چهارراه آيت اله كاشاني به سمت خيابان شريعتي گسترده شده است، ‌مركزيت اين محله به دليل خيابان كشي هاي بعد از دهه 20 از بين رفته و جز مسجد و چندمغازه در حاشيه كوچه ، چيز ديگري باقي نمانده است ،‌در اين محله اثر معماري يا قلعه و با فضاي واجد ارزش تاريخي ،‌ فرهنگي و اجتماعي موجود نيست.

 

محله قاشق تراش ها

يكي از محلات كالبدي واقع در شرق بلوار آيت اله كاشاني و شمال خيابان شريعتي است،‌سلسله ساخت و سازهاي حاشيه بلوار آيت اله كاشاني به نام آپارتمان هاي بانك رهني، چهره ي واقعي برخي از محلات از جمله اين محله  را در پشت خود مدفون كرده است، ‌تنها باقي مانده اين محله مسجدي است به اين نام كه در لابه لاي ساختمان ها خود نمايي مي كند.

هادي گروسين يکي از مورخان همداني در گفتگويي با اشاره به اينکه هر يك از كوچه‌ها، محله‌ها و خيابان‌ها وجه تسميه‌اي دارد، گفت: محله قاشق تراشان همدان هم از جمله محله هايي است که هويت خود را حفظ کرده است.

وي افزود: در گذشته هاي دور، خانه ها و دکان هايي در يکي از کوچه هاي همدان وجود داشته که در آن کوچه ساکنان به ساخت قاشق، چمچمه و ملاقه چوبي مشغول بودند و از اين روي نام کوچه قاشق تراشان بر روي اين محله نهاده شده است.

گروسين در ادامه با اشاره به فرم اين محله اظهار داشت: فرم اين محله خطي است، ‌اين محله در مجاورت بلوار آيت اله كاشاني واقع شده است،‌ كاربري عمده اين محله مسكوني است، ‌فضاي سبز در مركزيت اين محله وجود ندارد،‌ مراكز عمده موجود در جوار اين مركز شامل مسجد، نانوايي، ‌بقالي و دو مغازه ميوه فروشي است.

در حال گذر از محله قاشق تراش ها هستيم که به يکي از اهالي محله مي رسيم.

محمدهادي خانيان که چندسالي است در اين محله مغازه خواربار فروشي دارد، مي گويد: قديم، اينجا مغازه هايي بوده که قاشق چوبي درست مي کرده اند، از همان هايي که الآن در رشت وجود دارد.

صداي اذان شنيده مي شود، او که انگار عجله دارد به نماز برسد ، همانطور که بلند مي شود مي گويد: حالا هم با وجود تغيير شغل ساکنان و کسبه، اين محل همچنان با عنوان محله قاشق تراشان شناخته مي شود.

او همينطور که مشغول بستن مغازه است مي گويد: هر وقت هرجا که بوديد، هرکاري که داشتيد اول به نمازتان برسيد و به سمت مسجد مي رود.

 

بلوارجنگ زده ها

غروب شده است و ما به منطقه اي رسيديم که خيلي ها کل اين بلوار را با نام ساکنين اين منطقه مي شناسند ، بلوارجنگ زده ها ، منطقه اي که بعد از شروع جنگ هموطنان جنوبي مان در آن ساکن شدند، آبادان... خرمشهر... اهواز...

به سراغ معروفترين اغذيه فروشي اين بلوار مي رويم، فلافل عموحبيب، عمو حبيب که جوانتر از آن که فکر مي کردم به نظر مي آيد مي گويد: وقتي به همدان آمدم 24 ساله بودم، 30 سال پيش

او که در  خرمشهر ، خياط بوده است از زماني که در همدان ساکن شده است ، همين مغازه ي اغذيه فروشي را داير مي کند تا همين حالا...

عموحبيب مي گويد: سال 60 بود که اين ساختمان ها را که نوساز هم بود به ما تحويل دادند، همه فکر مي کنند که همه ي ساکنان اين خيابان مهاجران هستند درحاليکه الآن فقط 72 خانواده در 3 ساختمان در اين محل سکونت دارند.

هاشم فکور يکي ديگر از جنوبي هاي ساکن اين منطقه است که با لهجه ي غليظ آباداني در تشريح سالهايي که در همدان بوده مي گويد: وقتي من به اينجا آمدم تازه اردواج کرده بودم ، يک عروس و داماد جوان که همه ي زندگيمان در جنگ از دست رفته بود...مردم همدان خيلي کمک حالمان بودند، اگر دو تا بخاري داشتند دو تا فرش داشتند يکيش را به ما مي دادند،من در اين مدت از اين مردم جز خوبي چيزي نديدم .

 

کوچه سيدها

ساعت نزديک 6 عصر است  اما هيچ رهگذري در کوچه ي سيدها ديده نمي شود تا اينکه در خانه اي باز مي شود و خانمي بيرون مي آيد، اين خانم مي‌گويد: 3 سال است که به اين محل آمده ام و درست نمي دانم چرا اينجا کوچه ي سيدهاست اما آنطور که مي گويند تعداد سيدهايي که در اين کوچه زندگي مي کردند زياد بوده است .

او ادامه مي دهد: اما همين چند وقت پيش از همسايه مان که از قديمي هاي محل است شنيدم که كوچه سيدها به علت اقامت چند خانواده از سادات مانند ابوالمعالي‌ها و علوي سياهپوش‌ها و ... به اين نام معروف شده است.

گزارش از فرشته درهم فروش

انتهای پیام/ع

دیدگاه شما