وحید الوندی در یادداشتی نوشت؛ پدیده تقابل و در بیانی واقع بینانه تر بایکوت ستیزه جویانه رسانه های غربی در برابر گفتمان مردم سالاری دینی اگر چه یک پدیده نوظهور و تازه متولد شده نیست اما هر روز در شکل و لعابی فریبنده و البته جذاب و برخوردار از رنگ و لعاب های هنرمندانه ، هوشمندانه و روانشناسانه تبلیغاتی ظهور و بروز پیدا می کند.
سیاست گذاران و لابی های بزرگ حامی رسانه های زنجیره ای و ابر سرمایه داری غرب از بزرگترین متخصصین و کارشناسان در زمینه های متنوع روانشناختی، جامعه شناسی، تبلیغات، هنر مکتوب، دیداری و شنیداری و به روز آمدترین تجهیزات اطلاعاتی و رسانه ای در سراسر دنیا بهره می برند و با ظریف بینی و نکته سنجی اعجاب آوری تمامی حوادث و اتفاقات خواسته یا ناخواسته به وجود آمده در ایران را رصد می کنند و از خرابی شیر آب یک سرویس بهداشتی تا آنچه به عنوان چالش های بزرگ جمهوری اسلامی در عرصه سیاست داخلی و خارجی یاد می کنند را سوژه تولید اخبار و گزارش های اغلب مغرضانه و هدفدار خود قرار می دهند.
اخبار و اطلاعاتی که در نگاه اول با توجه به رعایت ظرافت های فنی، تخصصی و تبلیغاتی به دور از کنکاش های دقیق علمی، بسیاز جذاب، حقیقت محور و بی طرفانه جلوه می کنند و صد البته که در میان سیل انعکاس روزانه این اخبار، گزارش ها و اطلاعات واقعی نیز وجود دارد اما نکته مورد تامل ساست کلان پشت پرده مخابره این اخبار و تهیه این گونه گزارش هاست که با بزرگ نمایی مشکلات داخلی ایران و حقیر شمردن اقتدار، توانایی و موفقیت های اعجاب آور آن به دنبال القای نااتوانی گفتمان انقلاب اسلامی و مردم سالاری دینی در عرصه امور اجرایی و سیاسی است.
سیاست و هدفی که برای تحقق آن جمهوری اسلامی ایران بیش از سه دهه آماج شدیدترین هجمه ها و حملات رسانه ای، تبلیغاتی و ضد فرهنگی جبهه مادی گرایان و سلطه جهانی قرار گرفته و همواره سعی شده تا حقیقت اثر گذاری مقتدرانه و عمیق گفتمان انقلاب اسلامی و اثر بخشی جمهوری اسلامی در معدلات سیاسی و هژمونی قدرت در منطقه و جهان را یا پنهان کند و یا به گونه ای به حاشیه براند که از دایره اثر گذاری خارج شود.
در این میان اما بزرگترین دلیل برای اثبات قدرت نفوذ گفتمان مردم سالاری دینی و پدیده الهام بخش بیداری اسلامی در معادلات اثر گذار جهان، همین فشارهای رسانه ای هدف دار خود رسنه های غربی و صیهونیتی بر ایران اسلامی است که در هر لحظه نسبت به لحظه قبل از آن میلیون ها دلار هزینه بیشتر برمی دارد، هزاران نیروی به اصطلاح متخصص و کارشناس زا به تلاش شبانه روزی وا می دارد و میزان قابل توجهی از نیروی تمرکز و انرژی سیاسی و اجرایی داعیه داران سلطه بر جامعه جهانی را به خود معطوف می دارد.
نظام سلطه جهانی برای سرکوب رسانه ای و تبلیغاتی پیام نهضت اسلامی و انقلابی ایران همه نکات خرد و کلان فنی و تخصصی را مورد توجه قرار داده و بهترین و نوین ترین ابزار و کارشناسان را با گسترده ترین حمایت های مالی به کار گرفته اما از این نکته ظریف غاال شده و راه برون رفتی در آن برای خود نمی بیند که مهمترین ویژگی حقیقت این است که هرگز انکار شدنی نیست و اگر چه ممکن است در مقاطعی زمان به دلیل سطحی نگری های کوته فکران کم فروغ به نظر برسد اما هرگز دچار زوال و نابوی نمی شود.
این نکته همان واقعیت روشن، ساده و البته تامل برانگزی است که مقام معظم رهبری در یادروز رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب به آن اشاره فرمودند و مزاحمت ها و سنگ اندازی های رسانه ها و بنگاه های شایعه پراکنی و دروغ پردازی غرب را به نوعی موجب جلب توجه جامعه جهانی و افکار عمومی به گفتمان انقلاب اسلامی و این حقیقت انکار ناشدنی در تقابل با سلطه گرایان امپریالیستی دانستند.
امروز رسانه های شبکه ای و زنجیره ای نظام فریب و سلطه جهانی با حداکثر توان و تلاش خود این سوال بنیادی و بزرگ را در اذهان عمومی جهان ایجاد کرده اند که چه نوع تفکر، گفتمان و مدل حکومتی موجب تداوم انقلاب و اقتدار یک ملت مستقل در برابر مدعیان مدیریت دهکده جهانی و ابر قدرت های به ظاهر غیر قابل شکست جهان شده است؟ عامل انگیزش و جذابیت این تفکر و ترجمان دینی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چیست که به رغم فشارهای مستمر و خرد کننده سیاسی و تبلیغاتی، تحریم های ضد انسانی و به اصطلاح فلج کننده اقتصادی، تحمیل جنگ نظامی طولانی مدت و هزینه های پر شمار جانی و مالی نه تنها از مقاومت در برابر اندیشه پوچ گرایانه مادی و امپریالیستی باز نایستاده بلکه منشا اثر و الهام بخش بسیاری از آزادی خواهان و تحول طلبان عدالت گرای جهان در ملل مختلف شده است.
سوالی که پاسخ آن در تاب و تب فعالیت رسانه های نظام سرمایه داری و لیبرالییستی نهفته است و آشکار شدن آن ،افسوس و حسرتی را به درازای تقابل افکار مادی گرایانه به ظاهر جذاب در برابر مکتب جهان بینی الهی برای رسانه های غربی به دنبال دارد.