وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : يكشنبه 5 شهريور 1402 ساعت 11:48   |   کد مطلب: 43203
سختی کار پزشکی و فعالیت در حوزه بهداشت و درمان بر کسی پوشیده نیست و رهبر معظم انقلاب درخصوص سختی کار کادر درمان و پزشکان فرمودند: «این کارهای دشوار را که تأثیرهای بزرگ و مهمی دارد، باید قدر دانست.»

به گزارش نافع، هر چقدر از تلاش‌های پزشکان و کادر درمان بگوییم بازهم کم است و رهبر معظم انقلاب نیز در یکی از سخنرانی‌های خود فرمودند: «مسئله‌ی سلامت، جزو مسائل درجه‌ی یک هر کشوری است.» و در جایی دیگر به اهمیت شغل پزشکی اشاره کردند و گفتند: «شغل خدمت به بیماران، یکی از شریف‌ترین شغل‌هاست»

این سخن مقام معظم رهبری نشان دهنده‌ی اهمیت سلامت مردم نزد ایشان بعنوان یکی از مسائل اساسی کشور است و در زمینه‌ی ارتقای سطح سلامت عمومی یکی از مسائل مهم نقش پررنگ پزشکان و فداکاری پرستاران است.

همین موضوع باعث شد تا با حضور در اورژانس یکی از بیمارستان‌های همدان با پزشک و تعدادی از دانشجویان پزشکی گفت‌وگویی داشته باشم که در ادامه می‌خوانید.

وارد حیاط بیمارستان شدم و مستقیم به سمت اورژانس رفتم، جلوی درب اورژانس یک آمبولانس بود و کنار آن پیرزنی به همراه فرزندانش نشسته و با صدای بلند از خدا طلب شفاعت برای همه بیماران می‌کرد.

وارد سالن اورژانس شدم، تقریبا شلوغ بود و افراد زیادی منتظر بودند تا پیش پزشک بروند؛ پس از هماهنگی با انتظامات به سمت پزشک شیفت رفته و با صدایی کمی بلند و پرانرژی سلام کردم و روز پزشک را تبریک گفتم.

پزشک شیفت، رزیدنت‌ها و انترن‌ها انگار که انتظار نداشتند کسی روز پزشک را بخاطر داشته باشد و در آن شلوغی تبریک بگوید با تعجب نگاهم کرده و تشکر کردند. برای پزشک توضیح دادم که چرا می‌خواهم با آن‌ها گفت‌وگو کنم و درخواستم با استقبال روبه رو شد اما با توجه به اینکه همان لحظه یک بیمار تصادفی آورده بودند مجبور بودم کمی منتظر بمانم.

آقای دکتر گفت شما اگر یک شب اینجا باشید از سختی های کار ما پزشکان با خبر می‌شوید؛ نگاهی به تخت‌ها و بیماران انداختم و در ذهن با خود گفتم من چنین روحیه‌ای ندارم که بتوانم این همه بیمار بدحال را ببینم و گریه نکنم! پزشک و دانشجویان او  اطراف بیماری که تصادف کرده بود ایستاده بودند و درحال بررسی علائم حیاتی وی بودند، آنطور که شنیدم بیمار خونریزی مغزی داشت، تنفس او ضعیف بود و دچار شکستگی از چند ناحیه شده بود. پزشک با دقت و حوصله وضعیت بیمار را بررسی و برای انترن‌ها توضیح می‌داد.

نیم ساعتی گذشت، وضعیت کمی آرام‌تر شده بود، آقای دکتر سمتم آمد و گفت برای صحبت آماده‌ام.

مسئولین قدر تلاش‌های کادر درمان و پزشکان را نمی‌دانند

عضو هیئت علمی طب اورژانس دانشگاه بوعلی سینا همدان در گفتگو با ما با اشاره به اینکه کار پزشکی مثل هرکار دیگری سختی دارد گفت: من حاضرم درباره همه مشکلاتی که نه تنها پزشکان بلکه کادر درمان دارند سخن بگویم اما نامی از من در مصاحبه نیاورید!

وی با تاکید بر اینکه پزشکان سختی کار را  تحمل می‌کنند اما مسائل دیگری هستند که آزار دهنده‌اند افزود: شیفت‌های ۱۲ ساعته بسیار طولانی است، مخصوصا اگر شیفت شب یا روزهای تعطیل باشد که از ساعت ۸ شب آغاز و تا ۸ صبح ادامه دارد.

این پزشک طب اورژانس ادامه داد: خیلی وقت‌ها شلوغی اورژانس به حدی است که فرصت نداریم لحظه‌ای بنشینیم، من همیشه می‌گویم شما ۱۲ ساعت فقط بنشینید روی صندلی خانه و هیچ کاری نکنید که این بسیار سخت است، حالا کادر درمان ساعت‌ها ایستاده کار می‌کنند و این موضوع واقعا فرسایشی است.

عضو هیئت علمی طب اورژانس دانشگاه بوعلی سینا همدان با اشاره به مسئولیت بالا کار پزشکی تصریح کرد: درمان و مراقبت از مردم وابسته به حفظ جان آن‌ها است و به همین دلیل باید پزشک و کادر درمان علم کافی و به ورزش داشته باشند، وجود خطای کاری باعث به خط  افتادن زندگی یک فرد می‌شود و مسئولیت کار پزشک بسیار زیاد است.

وی با بیان اینکه بیمارستان یک محیط آموزشی نیز است گفت: من باید هر لحظه بیاری از مسائل را به دانشجو آموزش دهم و همین مسئله کمی کار را سخت‌تر می‌کند، البته لذت های خاص خودش را نیز دارد اما باید دقت کنم که همه رفتارهایم حتی صحبت کردنم با بیمار نوعی آموزش به دانشجویان است.

این پزشک طب اورژانس عنوان کرد: من از شرایط کاری ناراضی نیستم ولی وقتی می‌بینم افرادی که در رأس وزارتخانه هستند تصمیمات اشتباه می‌گیرند که نتیجه آن در آینده بیشتر دیده می‌شود به مرور انگیزه خود را از دست می‌دهم.

عضو هیئت علمی طب اورژانس دانشگاه بوعلی سینا همدان با بیان اینکه سیستم درمان و آموزش کشور به مشکلات پزشکان و کادر درمان توجه نمی‌کند افزود: میزان دریافتی، امکانات فراهم شده در بیمارستان و ساعات کاری کادر درمان موضوعات مهمی هستند که مسؤلین بالادستی توجه چندانی به آن‌ها ندارند.

 

وی ادامه داد: چندسالی است که مهاجرت پزشکان و کادر درمان بیشتر شده و همین یعنی در چندسال این بحران کمبود پزشک خواهیم داشت اما آیا مسؤلین برای این موضوع راه‌حلی دارند؟

 

این پزشک طب اورژانس با بیان اینکه بسیاری از کادر درمان هستند که عاشق کار کردن در کشور خود می‌باشند تصریح کرد: مثلا بسیاری از پرستاران با ساعات کاری زیاد مشغول هستند اما حقوق ۱۲ میلیون تومانی نمی‌تواند پاسخگو زندگی این قشر باشد و همین مسئله باعث می‌شود که مجبور به مهاجرت شوند.

 

وی با اشاره به اینکه کادر درمان در همه حال باید سرکار بیایند گفت: هوا آلوده باشد، برف بیاید، زلزله بشود و هر اتفاق دیگری بیافتد که برخی از شغل‌ها تعطیل می‌شوند اما کادر درمان همیشه باید برای خدمت‌رسانی حاضر باشد و این درحالی است که حقوق این قشر از کارمندانی که نه شیفت شب دارند و نه در ایام تعطیل کار میکنند کمتر است.

 

عضو هیئت علمی طب اورژانس دانشگاه بوعلی سینا همدان با تاکید براینکه مسئولین زمانی متوجه عملکرد ضعیف خود در خصوص حفظ کادر درمان در کشور می‌شوند که دیر است تصریح کرد: باید خیلی جدی جلوی مهاجرت‌ها گرفته شود و تنها راه آن تلاش برای رفع مشکلات کادر درمان است، مسؤلین باید صدای این قشر را بشنوند.

 

وی ادامه داد: یکی دیگر از مشکلات کادر درمان از حراست گرفته تا پزشک آن است که قانون معمولا حامی کادر درمان نیست، همه انتظار دارند کار مردم راه بیافتند اما اگر فردی به راحتی به همه کادر درمان توهین و فحاشی کند هیچ‌کس حق ندارد به او چیزی بگوید.

 

این پزشک طب اورژانس گفت: اگر کسی به من پزشک چاقو بزند قانون از من حمایت نمی‌کند مگر اینکه شاکی خصوصی باشم و خودم شخصاً شکایت کنم؛ اگر کسی اینجا فحاشی کند ذهن همه کادر بخش تا پایان شیفت بهم می‌ریزد و فرد شغل خود را مقایسه می‌کند با سایر شغل‌هایی که ساعات طولانی شیفت ندارند و این سرخوردگی به بار می‌آورد.

بخاطر مردم خستگی را به جان می‌خریم

عضو هیئت علمی طب اورژانس دانشگاه بوعلی سینا همدان با تاکید براینکه درحال حاضر کمبود نیرو در بیمارستان‌ها وجود دارد اظهار کرد: مثلا الان در طب اورژانس همه ما بیش از ساعت موظفی، شیفت می‌دهیم و هرکس حدود ۳۰ تا ۴۰ ساعت بیشتر کار می‌کند.

 

این پزشک طب اورژانس خاطرنشان کرد: ما می‌توانیم بگوییم بیشتر از شیفت خود در بیمارستان نمی‌مانیم اما دود این کار به چشم مردمی می‌رود که به ما نیاز دارند و ما مجبوریم خستگی را به جان بخریم تا مردم درمان شوند.

 

وی با اشاره به اینکه حتی حقوقی که باید قانونا به پزشکان بدهند نیز به درستی اعمال نمی‌شود گفت: حدود ۳۰ درصد کارانه سال قبل هنوز پرداخت نشده و دلایلی همچون اصلاحات پلکانی و به‌روزرسانی نرم افزار را بهانه می‌کنند؛ حتی امسال نیز به همان دلایل فقط ۷۰ درصد کارانه پرداخت می‌شود.

 

عضو هیئت علمی طب اورژانس دانشگاه بوعلی سینا همدان ادامه داد: امسال طبق قانون قرار است پزشکان متخصص تمام وقت بیمارستان‌های دولتی معاف از مالیات باشند اما با گذشت پنج ماه از سال همچنان مالیات دریافت می‌شود و هرچقدر نظام پزشکی شکایت می‌کند فایده ندارد.

 

این پزشک طب اورژانس با بیان اینکه همه تصمیمات اشتباه مسؤلین و عدم توجه آن ها به کادر درمان در انگیزه پزشکان و پرستاران تاثیر منفی دارد افزود: کادر درمان هیچوقت در خیابان اعتراض نمی‌کند اما پاسخی به بدترین شکل می‌دهد و متاسفانه آن پاسخ مهاجرت است. حقوق دانشجویان و انترن‌ها خیلی کم است گفت: درست است که به عنوان دانشجو اینجا هستند اما مثل بقیه پزشکان و پرستاران صبح تا شب شیفت دارند و پا به پای ما کار می‌کنند و در بعضی بخش‌ها شیفت کاری بیشتر هم دارند و ۳۰ ساعت پشت سرهم کار می‌کنند.

 

مشکل مالی دانشجویان پزشکی را آزار می‌دهد

 

یکی از انترن‌های بیمارستان که در کنار پزشک شیفت بود با اشاره به اینکه مشکل مالی دانشجویان آزار دهنده است گفت: حقوق ما یک میلیون و ۹۰۰ هزارتومان بود که جدیدا ۲ میلیون و ۵۰۰  هزارتومان شده است درحالی که مردم فکر می‌کنند ما حقوق خیلی زیادی می‌گیریم.

 

وی ادامه داد: مشکل ما این است که برخی بیماران به راحتی به ما توهین می‌کنند و طرز فکری که راجع‌به ما دارند اصلا قابل قبول نیست.

 

این انترن خاطرنشان کرد: بسیاری از پرستاران به عمان می‌روند بخاطر امکانات و حقوق و مزایای خوبی که می‌دهند و این برای آینده کشورمان خوب نیست.

 

پزشکان، فرشتگان حیات‌بخش و خستگی‌ناپذیر خدا روی زمین هستند

 

گفتگو درباره مشکلات کادر درمان و پزشکان ادامه داشت که صدای یکی از پرستاران آمد و به دنبال پزشک شیفت بود، ظاهراً یک بیمار تصادفی دیگر آورده بودند، آقای دکتر گفت بقیه صحبت‌ها بماند برای بعد از بررسی وضعیت بیمار و من از دور فقط نظاره گر بودم...

 

همراه بیمار که بعدا متوجه شدم برادرش است فریاد می‌زد که چه شده؟ حالش خوب میشه؟ و پزشک و پرستاران سعی می‌کردند او را آرام کنند.

 

نیروی اورژانس اطلاعات لازم را برای پزشک و پرستاران توضیح می‌داد، پسری ۱۷ ساله که با موتور تصادف کرده بود، بی‌جان و با علائم حیاتی ضعیت روی تخت افتاده بود و فرشتگان حیات‌بخش برای زنده ماندن او تلاش می‌کردند، فشار خون، تنفس و وضعیت شکستگی استخوان بازو و دستش در حال بررسی بود، اما برادرش با صدایی بلند فریاد می‌زد « فقط به داداشم چیزی نشه»

 

پرستاران سعی می‌کردند او را به بیرون اتاق منتقل کنند اما راضی به رفتن نمی‌شد، دستیار پزشک شروع به توضیح وضعیت بیمار کرد و گفت: الان برادرتون هوشیاری نداره، تنفس با ونتیلاتور امکان پذیره و باید برای عکس برداری از بدنش به رادیولوژی ببریمش...

 

و هر لحظه چشم‌های برادر نگران‌تر می‌شد... اما اینجا پزشکان و کادر درمان بودند که باید خونسردی خود را حفظ می‌کردند و با وجود شلوغی بخش، نگرانی‌ همراه بیمار و التماس‌های او برای بهبودی بخشیدن به برادرش کار خود را به بهترین شکل انجام می‌دادند.

 

داشتم به این فکر می‌کردم که چقدر روحیه پزشکان و کادر درمان بالا است و چقدر صبر و تحمل دارند که می توانند در چنین شرایطی تاب بیاورند و حواسشان به بیمار و حتی همراه او نیز باشد، ساعت‌ها سرپا هستند اما دست از تلاش برای بهبودی بیماران نمی‌کشند.

 

در افکار خود غرق بودم که صدای یکی از پرستاران نگاهم را به سمت بیماری دیگر که روی تخت بود کشاند، آن بیمار هم تصادف کرده بود و البته دوست بیمار قبلی بود که چند دقیقه قبل آورده بودند اما وضعیتی به مراتب بهتر از دوستش داشت و کاملا هوشیار بود؛ دکتر برای بررسی وضعیت خونریزی داخلی او دست به کار شد و حین بررسی از او نام و سن و سالش را پرسید.

 

بیمار با نگرانی گفت دوستم چطوره؟ دکتر گفت وضعیتش خوب نیست، گواهی نامه داشتین؟ و بیمار پاسخ داد نه!

 

نگاه پزشک غمگین شد، نگرانی برای بیمار قبلی در وجودش احساس می‌شد اما خونسرد بود و به خوبی همه نکات را برای دانشجویان توضیح می‌داد.

 

هرچه زمان می‌گذشت تعداد بیماران اورژانس بیشتر می‌شد، همانطور که نگاهم به رسیدگی دلسوزانه رزیدنت، انترن و پرستاران به بیماران بود سعی می‌کردم به دنبال فرصتی باشم برای گفتگو با پزشک و یا یکی از کادر درمان اما همه کسانی که در اورژانس بودند مشغول به کار خود بودند و فرصتی برای گفت‌وگو با من نداشتند.

 

برای دقایقی به حیاط رفتم تا کمی هوای تازه تنفس کنم که صدای گریه و شیون همان پیرزنی که ساعتی قبل برای سلامتی بیماران دعا میکرد به گوشم رسید؛ بیمارش فوت کرده بود....

 

چند ثانیه بعد صدای اعتراض چند جوان به گوش رسید، متوجه نشدم چرا با کادر انتظامی بیمارستان درگیر شده بودند اما صدای بدو بیراه گفتنشان به کادر درمان و انتظامات را می‌شنیدم... چند نفر آن‌ها را به سمت قسمتی از حیاط بردند تا آرام شوند..  یاد صحبت‌های پزشک و انترن‌ها افتادم که می‌گفتند قانون حامی ما نیست و هرکسی به راحتی می‌تواند به ما فحاشی کند و ما نباید کلمه‌ای حرف بزنیم.

 

نیم ساعتی گذشته بود، بیمار بعدی که او هم تصادفی بود را آوردند، از یکی از پرستاران پرسیدم: اینجا هرشب این تعداد تصادفی میارن یا امشب اینجوریه؟ و او پاسخ داد: تقریبا هرشب وضعیت همینه اما امشب کمی شلوغ‌تر شده.

 

پزشک شیفت سمت سیستم رفت و رزیدنت و انترن‌ها دورش جمع شدند، شروع به بررسی تصاویر رادیولوژی و وضعیت خونریزی داخلی یکی از بیماران کردند.

 

مریض‌های بعدی آمدند و هر لحظه جمعیت بیشتر می‌شد...

 

دو ساعتی از حضورم در اورژانس می‌گذشت و سخت‌ترین و دلخراش‌ترین صحنه‌ها را دیده بودم و البته کادر درمان می‌گفتند ما از این‌ها بدتر هم دیده‌ایم؛ می‌دانستم کار کادر درمان مخصوصا آن‌هایی که در طب اورژانس هستند بسیار سخت است و هرکسی نمی‌تواند در آن‌جا کار کند اما همان لحظه بود که یقین پیدا کردم خداوند بعضی‌ها را برگزیده می‌کند تا برای خدمت به مخلوقات در چنین شرایطی تاب بیاورند.

 

دیگر تحملی برای بیشتر ماندنم در اورژانس نبود، به سمت پزشک رفتم و از او خداحافظی کردم اما قرار شد در شرایطی بهتر مجددا برای شنیدن صحبت‌ها و درد و دل کادر درمان و پزشکان به بیمارستان بروم.

 

از اورژانس بیرون رفتم... پنج آمبولانس جلوی درب اورژانس بود و بازهم بیمار تصادفی آورده بودند...

 

با وجود اینکه دوست داشتم باز هم تلاش‌های پزشک و کادر درمان را از نزدیک ببینم اما دیگر توانی نه از نظر روحی و نه جسمی برایم نمانده بود... پزشکان و کادر درمان خستگی ناپذیرند.

 

انتهای پیام/

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما