به گزارش نافع، اصلا چادر و چاقچور، دشمن ترقي و پيشرفت مردم ماست. درست، حكم يك دمل را پيدا كرده كه بايد با احتياط به آن دست زد و از بينش برد. من مدتي است به اين فكر هستم كه زن ايراني در قفس سياه، دست و پايش بسته است. بين او و مرد، يك دريا فاصله وجود دارد. بايد اين فاصله را از بين ببريم، مگر زن چي از مرد كمتر دارد؟ او بايد پا به پاي مرد، وارد زندگي شود...!"
آنچه گذشت؛ جملاتی بود كه رضاشاه وقتي به تركيه سفر كرد، گفت و سر همين قضيه بود كه پس از بازگشت از تركيه تصميم گرفت كه تغييراتي اساسي (به قول خودش) را در ايران به وجود آورد و تمام توان خود را در تغيير لباس ملي به كار گرفت و به بهانه "لباس متحدالشكل"، مردم را مجبور به تغيير لباس و كلاه كرد و از تمام قدرت و ابزاري كه در اختيار داشت، براي رسيدن به اين مقصود استفاده كرد.
او حتي لباس روحانيت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه از دولت اعلام كرد. از آنجا كه تغيير لباس، همواره پيامد تغيير يك فرهنگ است؛ انسان تا با فرهنگ خود، وداع نكند، نميتواند با لباس خود وداع كند و تا فرهنگ يك قوم را نپذيرد، لباس آنها را به تن نميكند و درست به همين دليل است كه در احاديث ائمهاطهار(ع) آمده است، هر كه خود را به گروهي شبيه سازد جز آن گروه به شمار ميآيد.
لباس هر انسان، پرچم كشور وجود اوست؛ پرچمي كه با آن اعلام ميكند كه از كدام فرهنگ پيروي ميكند. از اين رو پس از اعلام تصميم رضاشاه مبني بر تغيير لباس ملي، روحانيون و علماي برجسته ايران، جلسهاي برپا كرده و خاطرنشان كردند كه هدف از تغيير لباس در حقيقت، برداشتن حجاب است و به شدت بايد در برابر آن ايستاد. مردم به دنبال دستور مراجع و علماي بزرگ 21 تير ماه 1314 در مسجد گوهرشاد مشهد، تحصن كردند و شيخ بهلول و چند نفر ديگر، مردم را از مقاصد شوم دولت پهلوي، آگاه ساختند؛ به دنبال اين واقعه، شهرباني به شكستن تحصن مبادرت ورزيد، مسجد گوهرشاد را محاصره و به طرف تحصنكنندگان، تيراندازي كرد و تعداد زيادي از مردم بيگناه به خاك و خون غلتيدند تا آنجا كه شمار كشتهشدگان اين فاجعه، افزون بر 2 هزار نفر، برآورد شده است.
سالها از آن روز، گذشته و دولت پهلوي برچيده شده و نظام جمهوري اسلامي با راي و خواست مردم، روي كار آمده است.
امروز، ديگر نيازي به كشتهشدن و جاندادن نيست، زنان آزادانه ميتوانند، چادر برسرگذارند و مردان با پوشش مناسب در جامعه حاضر شوند، اما متاسفانه وقتي در جايجاي شهر و ميهن قدم ميگذاريم، مشاهده ميكنيم كه با وجود آن همه جانفشاني و مقاومت مردم كه برخاسته از غيرت ديني و اسلاميشان بود، امروز برخي افراد با پوششهاي نامناسبي كه با فرهنگ ايراني- اسلامي ما مغايرت دارد، در اماكن مختلف حتي مراكز آموزشي، اداري، مذهبي و... حاضر ميشوند تا جايي كه اگر فردي غيرايراني وارد كشور شود با مشاهده بدحجابيها، دچار سردرگمي شده و تمام تصور وي از ايران اسلامي به يكباره رنگ ميبازد.
ایران منشا اصلی پراکندن حجاب در جهان
نيم نگاهي به دورههاي متمادي زندگي ايرانيان، نشانگر آن است كه حفظ حريم فردي و بين فردي از اهميت زيادي برخوردار بوده است و اين امر خصوصا در امر پوشاك آنها خودنمايي ميكند، چنانچه بيرونبودن بيش از گردي صورت و كف دو دست، بيحرمتي محسوب ميشده و همه افراد به ویژه بانوان اين امر را رعايت ميكردهاند. بنابراين ساختار پوشاك زنان در ايران، نشانگر عمق نگاه باستاني فرهنگ ايراني در خصوص پوشش زنان، حريم بين فردي و تاثير و تاثر آن در رشد فرد و جامعه است.
یافتههای پژوهشی نشان میدهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بودهاند)، حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچیندار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباسها داشتهاند. این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن هم، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بودهاند.
برابر متون تاریخی، در همه آن زمانها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد میکردند و همپای مردان به کار میپرداختند و این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاطهای فساد برانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونهای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه سرمست از باده و میخوارگی به ملکه «وشتی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد، اما "استر" یا "هستر"، همسر یهودی پادشاه این خواسته را پذیرفت و در ازای آن، مجوز قتل یکصد هزار ایرانی بیگناه را به دستور عموی خود "مردخای" از شاه گرفت؛ از 26 قرن گذشته تاکنون، یهود روزهایی که از هر 11 ایرانی، یک نفر کشته شده را به عنوان "روز سپاسگزاری"، "روز امحاء دشمنان یهود" و "روز ملکه پوریم" جشن میگیرند.
در ایران باستان نیز که داستان آن در شاهنامه آمده است؛ بانوان مبارز ایرانی در جنگها، پوششی همچون مردان میپوشیدند که گواه این سخن، جنگ سهراب با گردآفرید است و تا زمانی که کلاهخود از سر گردآفرید نیفتادهبود، سهراب به زنبودن او پی نبرد.
زرتشت نیز حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کرده است و اعلام کرده، پوشش زن باید به صورتی باشد که حتی یک تار موی او نیز آشکار نشود.
در خرده اوستا نیز چنین آمدهاست: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را میپوشیم و آنگاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز میکنیم».
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیتهای میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین میخوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده میکنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان مناطق دیگر کشور ما دارد. چنان که روسری آنها از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
در باور زرتشتی، حجاب برای بانوان چگونه تعریف شدهاست؟
واژه حجاب در فرهنگ واژگان پارسی نیست، اما در ایران باستان زنان ومردان را هیچگاه برهنه نمیبینیم، نسبت به محل زندگی، آب وهوا وشیوه کار و زندگی هر شهر و روستا پوششهای مختلفی وجود داشته که نمونه آن را هماکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده میکنیم.
در باور سنتی و گزارش اوستا، هالهای از روشنایی به نام خُوَرِنَه (فر) پیرامون تن ِ انسان را فرا گرفتهاست؛ این هاله نور در انسانهایی که نیکوکار باشند و به خداوند نزدیکتر شوند با شعاع بیشتری همراهاست چون این هاله نور، پیرامون سر انسان بیشتر است؛ عقیده بر این است که به هنگام نیایش و برای ایجاد تمرکز حواس به هنگام راز و نیاز با خداوند بایستی سرها پوشیده باشند. از طرف دیگر پوشیدن سر به هنگام نیایش، هماهنگی در چهرهها ایجاد میکند و چهرة انسان روحانی تر خواهد بود.
نکته قابل تامل اینجاست که زنان ایرانی آنچنان به رعایت حجاب و حفظ حریمها مقید بودهاند که آوازه عفت آنها از مرزها نیز فراتر رفته و زبانزد متفکران سایر کشورها و ادیان شده بود.
ویل دورانت، فلسفهدان، تاریخنگار و نویسنده آمریکایی قرن نوزدهم معتقد است:" نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجستهاست که میتوان ایران را منشا اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست".
دایرهالمعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره میکند.
در تفسیر اثنیعشر نیز چنین آمدهاست: «تاریخ نشان میدهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشتهاست.»
مسئولان، شجاعت لازم برای مقابله با بدحجابی را ندارند
امروزه و در سالهای اخیر نیز درباره ضرورت حجاب و عفاف، بايدها و نبايدها و راهكارهاي گسترش اين فرهنگ، حرفهاي زيادي زده میشود؛ حرفهايي كه بسياري از آنها، هنوز به مرحله عمل نرسيده است، مانند قانون مبارزه با مظاهر بدحجابي و بيبند و باري که به دلايل مختلف با توفيق چنداني روبرو نشد. در اين بين، برخي معتقدند كه رعايت حجاب با زور و فشار، امكانپذير نيست و بايد فرهنگسازي كرد، هرچند گسترش يك فرهنگ در جامعه به سالها وقت نياز دارد و چطور ميتوان در مورد بدحجابي، ساليان سال صبر كرد و آثار مخرب آن بر ذهن و روح مردم به ويژه جوانان را ناديده گرفت؟
آثاري كه نمونه بارز آن در گسترش بيبند و باريهاي اخلاقي، فرار از خانواده، افزايش طلاق، خودكشي و ... به وضوح قابل مشاهده است. از كوچه و خيابان كه بگذريم، گسترش بدحجابي در مراكز اداري و آموزشي چون دانشگاهها، نكته قابل تامل و تاسفباري است كه نبايد بيتفاوت از كنار گذشت، اگر گفته برخيها را كه ميگويند نميشود با مردم در خيابان، برخورد كرد را به صورت فرضي، قبول كنيم، بايد گفت در مراكز آموزشي و علمي كه ضوابط و قوانين خاص خود را دارد و ازنظر سلسله مراتب زيرنظر دولت اداره ميشود؛ بدحجابي و استفاده از پوششهاي نامناسب در ميهن اسلامي ما که سابقه حجب و حیای زنان و مردانش به سدهها پيش از ورود اسلام به كشور بازميگردد، بسيار تاسفبار و غمانگيز است.
متولیان نمیتوانند به بهانه فرهنگسازی از مراقبت بر اجرای قانون خودداری کنند
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای استان همدان در اینباره به خبرنگار ما میگوید: فرهنگسازی موضوعی است که دائما باید مورد توجه و مدنظر باشد و این مسئله تنها به نهادهای فرهنگی مربوط نمیشود بلکه همه فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و ... در این موضوع، تاثیر داشته و باید مورد توجه مجریان و متولیان امر قرارگیرد.
حجتالاسلام مصطفی رستمی میافزاید: روا نیست اجرای همه برنامههای مقابله با بدحجابی را به بهانه لزوم فرهنگسازی و تغییر نگرش افراد بدحجاب رها سازیم.
وی تصریح میکند: رعایت حجاب و عفاف در جامعه ما یک هنجار قانونی است و مجریان باید بر رعایت آن در فضاهای عمومی و مراکز آموزشی و دانشگاهی نظارت داشته باشند.
حجتالاسلام رستمی ادامه میدهد: متولیان نمیتوانند به بهانه فرهنگسازی از مراقبت بر اجرای این قانون خودداری کنند.
نکته قابل تامل اینجاست؛ همواره افرادی وجود داشتهاند که به دلیل نداشتن اعتقادات قوی، تمایل زیادی به بدظاهر شدن در جامعه داشته و حریم و مرزها را زیرپا میگذاشتهاند اما نگاهی به روند بدحجابی و برهنگی در چندسال گذشته نشان میدهد که تمایلات و تظاهرات بانوان به مصرف پوششهای نامناسب و دور از شان زن ایرانی، افزایش شتابندهای به خود گرفته و اگر در گذشته، ترس از برخورد مراجع قانونی برای این دسته از افراد وجود داشت؛ امروز متاسفانه هیچ نگرانی و ترسی از این کار ندارند. پس باید دید، عوامل افزایش این جسارت در سالهای گذشته چیست؟ آیا مواد قانونی لازم تعریف نشده است؟ و یا نهادهای مسئول مانند نیروی انتظامی در اجرای وظایف خود کوتاهی میکنند؟
در پاسخ به پرسش نخست باید گفت، بنابر متن صریح قانون اساسی، رعایت حجاب در فضای عمومی جزء هنجارهای قانونی و رعایتنکردن آن، جرم محسوب میشود.
در جواب پرسش دوم نیز باید دانست؛ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی به عنوان ضابط عام دادگستری، وظیفه اصلی در برخورد با جرم رعایتنکردن حجاب شرعی را برعهده دارد. « مبارزه با منکرات و فساد » برابر ماده 8 ماده چهار قانون نیروی انتظامی مصوب 1369 از وظایف ذاتی نیروی انتظامی به عنوان ضابط قوه قضائیه است؛ بنابراین هر اقدام نیروی انتظامی در برخورد با جرم رعایتنکردن حجاب شرعی که از مصادیق عمده منکرات و مفاسد اجتماعی است، انجام تکلیف قانونی بوده و سرپیچی از آن، تخطی از وظایف ذاتی این نیرو محسوب میشود. اینکه چرا این دستگاه در مقابله با بدحجابی، آنچنان که شایسته است عمل نمیکند، پرسشی است که جای تامل دارد.
امام جمعه مریانج در پاسخ به این سئوال میگوید: مشکل اصلی به مراجع بالاتر مربوط میشود و در واقع، اقدام لازم برای مقابله با این پدیده از طرف سیاستگذاران و ناظران بالاتر کشور صورت نمیگیرد.
حجتالاسلام رستمی میافزاید: نیروی انتظامی، مسئول برخورد بار هر نوع ناهنجاری اجتماعی است و در هر عرصهای که وارد شده، عملکرد موفقی داشته اما در زمینه مظاهر بدحجابی به دلیل مسائل و محدودیتهایی که دارد، نمیتواند کار مهمی از پیش برد.
وي، شجاعت اجراي قانون و تكليف ديني در جامعه را يكي از ديگر ويژگيهاي متوليان گسترش حجاب دانسته و تصريح میکند: متاسفانه بسياري از افراد معتقد و متديني كه كاري از دستشان برميآيد شامل مسئولان، نيروي انتظامي، مسئولان دانشگاهها، روحانيون و ... حاضر به هزينهكردن از خود در اين رابطه نيستند و در واقع، متدينان عافيتطلبند.
حجتالسلام رستمي اعلام میکند: تجربه نشان داده كه اگر اراده جدي براي پيادهكردن يك موضوع وجود داشته باشد، نتيجه ميدهد، مانند قوانين ترافيكي كه راهنمايي و رانندگي با روشهاي مختلف توانسته مردم را ملزم به رعايت آنها كند اما در خصوص حجاب آیا آييننامه و دستورالعملي هست كه نيروي انتظامي بتواند براساس آن با بدحجابي مقابله كند؟
وی ادامه میدهد: واقعيت اين است كه اراده جدي براي مقابله با اين معضل در متوليان امر وجود ندارد.
حجتالسلام رستمي میگوید: براي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه اسلامي ايران به همكاري بيشتر مجموعههاي مرتبط با يكديگر نياز داريم و مسئولان رده بالاي دولت به عنوان افرادي كه سوگند پيروي از ولايتفقيه، اجراي قانون اساسي كه برگرفته از دستورات اسلام است و خدمت به مردم را ياد كردهاند در اين زمينه، تعهد شرعي دارند چراكه وظيفه آنها، مقابله با مظاهر بدحجابي است و هر عملي كه انجام دهند در برابر پروردگار، مردم و دين مسئولند.
وی بيان میکند: امروز هركسي كه درباره اين مسئله و مسائل مشابه آن مانند روابط دختران و پسران و دانشگاه غيرمختلط، نظري دهد كه مغاير با دين و شريعت باشد، مسئول است چراكه نظر وي، ممكن است مانع عمل به واجبات ديني شود.
دانشگاه؛ محل علمآموزی یا مجلس بزم؟!
از فضای عمومی جامعه که بگذریم، رعایتنکردن حجاب و استفاده از پوششهای نامناسب در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به معضلی جدی تبدیل شده و دانشجو به جای آنکه درس بخواند در اندیشه ظاهر و رنگ لباسش است؛ جالب اینجاست که در چنین وضعیتی، انتظار پیشرفت کشور و مملکت را نیز داریم!
امام جمعه مریانج با تایید این مطالب میگوید: در دانشگاهها دو مشکل اساسی داریم؛ یکی اینکه برخی مسئولان و تصمیمگیران دانشگاهی به دلیل داشتن اعتقادات ضعیف و کمرنگ نسبت به رعایت مسائل دینی، دغدغهای برای اجرای احکام دینی که یکی از آنها، حجاب است ندارند و دیگر اینکه بین محیط دانشگاه با بیرون و سطح شهر، تفاوتهایی وجود دارد و برخی کارکنان یا استادان که خود به این مسائل معتقد بوده و از وجود پوششهای نامناسب رنج میبرند به دلیل مسائل متعدد نمیتوانند اقدامی برای مقابله با آن انجام دهند.
لباس متحدالشکل برای دانشجویان طراحی شود
از این حرفها که بگذریم با کمال تاسف باید گفت؛ در محیط مدرسه که دو جنس مخالف دختر و پسر از دوره ابتدایی تا دبیرستان به صورت مجزا درس خوانده و از نظر تملایلات وجودی نیز هنوز در مرحله حساس قرار نگرفتهاند بر استفاده از پوشش مناسب و حتی لباس متحدالشکل تاکید میشود، اما در دانشگاهها که دختران و پسران در اوج تمایلات و بحرانهای دوران بلوغ به سر میبرند؛ این طور نیست و عملا هیچ کنترلی بر نوع پوشش آنها نشده و هرکس با هر لباسی که میخواهد بر سر کلاس درس حاضر میشود؛ گویی دانشگاه نه محلی برای علمآموزی که مجلس بزم است!
حجتالاسلام رستمی در اینباره نیز میگوید: پیشنهاداتی برای طراحی و معرفی لباس متحدالشکل در دانشگاهها داده شده اما متاسفانه نبود سلیقه و حمایتهای لازم موجب شده که اقدامی در این زمینه صورت نگیرد.
وی اضافه میکند: امروزه پیداکردن لباسی که علاوه بر رعایت حجاب و پوشاندن بدن، زیبا و شیک نیز باشد برای برخی افراد به یک دغدغه تبدیل شده و باید پوششهایی با رعایت هنجارهای شرعی و قانونی برای نسل جوان تولید شود.
حجتالاسلام رستمی خاطرنشان میکند: همچنین، برگزاری نمایشگاهی از این دسته پوششها در محیطهای دانشگاهی میتواند در تشویق دانشجویان به استفاده از لباس مناسب موثر باشد.
وی درباره وضعیت دانشگاههای استان از نظر رعایت حجاب نیز میگوید: دانشگاههای استان همدان به نسبت برخی دانشگاهها و با توجه به وجود اقوام و مذاهب مختلف به ویژه دانشجویان اهل تسنن استانهای غربی در وضعیت بهتری به سر میبرند؛ هرچند ما معتقدیم که تا رسیدن به نقطه مطلوب و حد شرعی فاصله زیادی داریم.
حجتالاسلام رستمی میافزاید: همدان، قطب علمی غرب کشور و پذیرای دانشجويانی با فرهنگ و مذاهب مختلف است و نميتوان انتظار داشت كه به راحتي، مسئله رعايت حجاب را بپذيرند و اين كار ما را در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف، سختتر ميكند.
در پايان، با گراميداشت ياد و نام شهداي دفاع از حريم عفاف و حجاب و اين روز ملي، تنها به بيان سخني از رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خميني(ره) درباره تغيير لباس و كلاه ايراني، بسنده ميكنيم؛ ايشان چنين بيان داشتهاند:
"... آنهايي كه اينقدر، قوه تميزندارند كه كلاه لگني را كه پسمانده درندگان اروپاست، ترقي كشور ميدانند، با آنها حرفي نداريم، چراكه سخن خردمندانه ما را نميپذيرند و عقل وهوش و حس آنها را اجانب دزديدهاند...؛ آن روز كه كلاه پهلوي سر آنها گذاشتند، همه ميگفتند: مملكت بايد شعار ملي داشته باشد، استقلال در پوشش، دليل استقلال مملكت و حافظ آن است. چند روز بعد، كلاه لگني(شاپو) گذاشتند سر آنها و يك دفعه حرفها عوض شد. گفتند: ما با اجانب مراوده داريم. بايد همه همشكل باشيم تا در جهان باعظمت باشيم.
مملكتي كه با كلاه، عظمت براي خود درست ميكند يا برايش درست ميكنند، هر روزي، كلاهي را ربودند، عظمتش را هم ميبرند".
سمیه مظاهری
دیدگاه شما