وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : دوشنبه 31 شهريور 1399 ساعت 07:12   |   کد مطلب: 11644
گفتگوی نافع با آزاده دفاع مقدس به بهانه روز تجلیل از اسرا و مفقودین:
شرط صدام برای زیارت امام حسین(ع)/ راز اعجاب‌انگیز عدد 72 در زندان بعثی/ بر سر مزار خودم فاتحه خواندم
گفتگوی نافع با آزاده دفاع مقدس به بهانه روز تجلیل از اسرا و مفقودین:
شرط صدام برای زیارت امام حسین(ع)/ راز اعجاب‌انگیز عدد 72 در زندان بعثی/ بر سر مزار خودم فاتحه خواندم

به گزارش نافع، دفاع مقدس سرشار از لحظه‌های ناب و بی‌بدیل حماسه‌سازی مردم ایران زمین است؛ حماسه‌هایی که برای همیشه در بلندای ذهن ملت باقی خواهد ماند.

در این بین، نقش رزمندگانی که سال‌ها در زندان‌های مخوف رژیم بعثی، انواع مشکلات و شکنجه‌ها را تحمل کردند؛ بسیار حائز اهمیت بوده به طوری که قلم‌ها از بیان ایستادگی و مقاومت مردان مرد ایران در دقاع از اسلام و انقلاب عاجز است.

سیدجعفر دعوتی، یکی از شیرمردانی است که طعم تلخ روزهای اسارت را چشیده است. وی متولد 1349 در همدان بوده و هم‌اکنون به عنوان یکی از  فعالان فرهنگی استان به روایتگری دفاع مقدس در مدارس، دانشگاه‌ها، یادواره‌های شهدا و سایر مجالس می‌پردازد.

26 آذر روز تجلیل از اسرا و مفقودین، بهانه‌ای شد تا با او به گفتگو نشسته و از خاطراتش بشنویم:

سیدجعفر دعوتی به خبرنگار ما گفت: 13 سالم بود که شروع به کارهای فرهنگی برای دفاع مقدس کرده و در سال 65 عازم جبهه شدم؛ "کربلای 4"، دومین مرحله اعزامم به جبهه و نخستین عملیاتی بود که شرکت کردم و در همان عملیات به همراه حاج جعفر زمردیان، حاج قاسم بهرامی و مهندس مهدی فتحیان اسیر شدم.

وی افزود: ما در زندان مفقودین اسیر شده و تا پایان اسارت، کسی از حال ما خبر نداشت به طوری که در همدان، مرا به عنوان شهید مفقودالاثر اعلام کرده و برایم فاتحه  گرفته و سنگ قبر تهیه کردند.

دعوتی بیان کرد: سال 69 و زمانی که بازگشت اسرا به ایران آغاز شد؛ ما آخرین گروهی بودیم که آزاد شده و 5/6/69 به وطن بازگشتیم.

این آزاده دفاع مقدس اظهار داشت: ابتدا چند روزی ما را در پادگان شهید محمد منتظری کرمانشاه نگاه داشتند و سپس به سمت همدان حرکت دادند؛ در طول این مدت هنوز باورم نمی‌شد به وطن بازگشته‌ام تا زمانی که در چند کیلومتری همدان، با دیدن تابلوی ورودی شهر مریانج و استقبال پرشوری که آن‌جا از ما شد؛ یقین کردم که آزاد شده‌ام.

 دعوتی اعلام کرد: خاطرم هست که روز بازگشت ما به همدان مصادف با رحلت مرجع عالی‌قدر جهان تشیع، آیت‌ا... مرعشی‌نجفی و روز پنجشنبه بود و در بین راه در مراسمی که به همین مناسبت در اسدآباد برگزار شده بود؛ شرکت کردیم.

 

مادرم فکر کرد شبح دیده است!

وی از لحظه دیدار با خانواده و شور و شوقش گفت و ادامه داد: زمانی که در اسارت بودم؛ شنیدم که محله ما در "جوادیه" بمباران شده و در طول دوران اسارت برای خانواده‌ام فاتحه می‌خواندم؛ از طرف دیگر پدر و مادرم از زنده بودن من خبر نداشته تا اینکه یکی از همسایه‌ها به آن‌ها خبر داده بود.

دعوتی با بیان اینکه دیدار اسرا با خانواده در سالن اجتماعات سپاه استان صورت می‌گرفت، افزود: من تنها فرزند پسر خانواده بوده و مادرم خیلی به من علاقه داشت؛ زمانی که در باز شد و پدر و مادرم وارد شدند؛ مادرم با تردید به طرف من آمده و به من دست زد تا مطمئن شود زنده‌‌ام و شبح نیستم! حتی از من خواست دو بار دور بزنم تا از سلامتم مطمئن شود.

وی اضافه کرد: عاطفی بودن این صحنه موجب شد تا مردم و مسئولان حاضر در سالن مانند مرحوم آیت‌ا... موسوی‌همدانی نماینده وقت ولی فقیه در استان، حاج محسن حسنی‌حلم رئیس دفتر ایشان و استاندار به طرف ما برگشته و تحت تأثیر قرار گرفتند.

دعوتی گفت: چون ورود ما مصادف با روز پنجشنبه بود؛ مراسم بزرگداشت در باغ بهشت و کنار مزار شهدا برگزار شد و شدت جمعیت به اندازه‌ای بود که نتوانستم به دیدار مزار شهدا بروم و پنجشنبه رفته و بر مزار خودم نیز حاضر شده و فاتحه خواندم.

 

عزاداری برای سیدالشهدا(ع) در زندان‌ بعثی‌ها

این آزاده دفاع مقدس با اشاره به خاطراتش در دوران دفاع مقدس اظهار داشت: 6 ماه اول اسارت خیلی به ما سخت‌گیری کرده و حتی اجازه صحبت کردن با یکدیگر را نمی‌دادند، اما در سال دوم یعنی سال 66 که مقارن با واقعه اسف‌بار حمله عوامل سعودی به زائران ایران در مکه بود؛ تصمیم به برپایی مجلس عزای سیدالشهدا(ع) کردیم.

دعوتی بیان کرد: عزاداری را در شب تاسوعا شروع کرده  و قرار شد که حاج "احمد فراهانی"، طلبه جوان در اسارت و مسئول فعلی نهاد رهبری در دانشگاه ملایر به سخنرانی و بازخوانی وقایع کربلا بپردازد.

وی ادامه داد: بعثی‌ها که متوجه تجمع ما شدند؛ داخل زندان ریخته و شروع به ضرب و شتم بچه‌ها کردند و سپس با صدای بلند شروع به رقص و پایکوبی کرده و گفتند که فردا روز قیامت شماست.

دعوتی تصریح کرد: فردا همه ما را در حیاط جمع کرده و گفتند کسانی که دیشب عزاداری کردند بیرون بیایند که این حرکت عراقی‌ها با پایانی زیبا و شگفت‌انگیز روبرو شد. از جمع 112 نفری ما، بچه‌ها تک‌تک بیرون آمده و وقتی شمردند 72 نفر شدیم که تداعی‌گر 72 یار سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا بود.

وی ادامه داد: سپس شروع به آزار این 72 نفر کرده و تا ظهر 200 تا 300 بار "بشین-پاشو" داده و ما را کتک زذند، اما عشق به اباعبدا...(ع) موجب شد تا بچه‌ها در برابر همه این شکنجه‌ها محکم بایستند.

دعوتی ادامه داد: عراقی‌ها نیز اعلام کردند کسانی که در عزاداری شرکت نکرده‌اند را برای زیارت کربلا می‌بریم، اما این وعده‌ای دروغ وتوخالی بود.

وی به عنوان روایتگر سال‌های عشق و حماسه، سفارشی نیز دارد: مسئولیت سنگینی که شهدا بر عهده تک‌تک افراد ملت و مسئولان گذاشته‌اند؛ پیروی از اصل ولایت فقیه و آرمان‌های انقلاب اسلامی است و باید در هر مسئولیت و موقعیتی به آن توجه کنیم.

انتهای پیام/

دیدگاه‌ها

پس شرطش كو؟

دیدگاه شما