دیار الوند در طول تاریخ مردان و زنانی را دیده است که در علم، تقوا، پارسایی و دلدادگی به معبود یکتا زبانزد و شهره بودهاند.
لازم نیست به زمان دوری بیاندیشیم، همین شهدا و فرماندهان شهید هشت سال دفاع مقدس، آزادگان این شهر، روحانیون و علمای بزرگی چون ملا علی آخوند همدانی و همه کسانی که در زیر پرچم سرخ علوی رشد و تربیت یافتند، گواه مطلب است.
در میان این اسامی چشممان به اسم غلامحسین همایونی، استاد خوشنویسی برمیخورد که روزی روضههای 12 روزهای که برای اربابش در محرم میگرفت، زمزمه تمام شهر بود.
29 آذر روز درگذشت غلامحسین همایونی بهانهای شد تا یادی از این استاد فرزانه کنیم.
مردی که پدرش خطاط و کاتب دربار قاجاریه بود و خود نیز در دربار قاجار به دنیا آمد. هرچند پدر به اقتضای شغل، کاتب دستگاه شاهنشاهی ایران بود اما اگر برای دلش قلم میزد، تماماً از خدا و ائمه مینوشت و آثار به جا مانده از او همه شهادت بر دلدادگی او به ائمه اطهار میدهد و هر ساله ارادتش را به امام حسین(ع) با روضههای پر شورش در تهران نشان میداد و بعدها این روضه به غلامحسین به ارث رسید.
برای آشنایی بیشتر با خانم مولود نوترکش، عروس مرحوم همایونی که به همراه همسرش در حال حاضر متولی برگزاری این روضه در ایام محرم و نوحهسرا و مداح این مجالس است، به گفتگو نشستیم.
خانم نوترکش در مورد قدمت این روضهای که هرساله با شور خاصی در منزل شما برپاست کمی صحبت کنید؟
این روضه قدمتی 150 ساله دارد که از اجداد همسرم به ما رسیده و در ابتدا فردی به نام عبدالعلی بک این روضه را برپا کرده و 20 سال عهدهدار مراسم بودهاند و بعد از او در سال 1270 هجری شمسی فرزندشان محمدطاهر معروف به کاتب (که کاتب ناصرالدینشاه بوده و به نام همایونی معروف میشود) در تهران حدود 30 سال این روضه را به مدت 12 شب در تهران برگزار میکرد.
با وجودی که کاتب در دربار آمد و شد داشته، اما هرگز از خط و راه ولایت بیرون نرفت و تمامی آثار خوشنویسی وی که به جا مانده حکایت از عشق و ارادت وی به ائمه است.
در مورد مرحوم غلامحسین همایونی بفرمایید.
فرزند کاتب، غلامحسین همایونی که در سال 1281 در دربار به دنیا میآیند تحت تعلیم و تربیت پدر راه او را انتخاب کرده و در کنار خوشنویسی، آن چنان علاقهای به اهل بیت پیدا میکنند که تمامی آثار خوشنویسی ایشان در مورد ائمه به خصوص امام حسین(ع) است و در مدت 60 سال کار خوشنویسی تنها از اسم خدا و ائمه نوشتند و خصوصاً خطی برجستهای از ایشان با متن «یا حسین شهید المظلوم» به جا مانده است.
وی 30 سال معلم خوشنویسی در آموزش و پرورش بود و بعد از فوت پدرشان به مدت 70 سال ادامه دهنده پدر در برپایی روضه سیدالشهدا بود.
در مورد رفتار و سلوکشان بگویید.
من در مدت کمی که با ایشان زندگی کردم و حتی از بزرگترهای فامیل شنیدهام، ایشان فردی بسیار مبادی ادب بودند و به تمام معنا مطیع و تسلیم خدا و آنچه از رفتارشان برایم جالب بود، اجتناب از رویارویی با نامحرم بود و حتی در شرایط خاص پهلوی با عبا و لباده به سر کلاس میرفتند.
زهد و شب زندهداری پدر به گونهای بود که ساعتهایی از شب را در اتاق در بسته چنان گریه و شب زندهداری میکردند که کسی جسارت نمیکرد حال و هوای پدر را به هم بزند و وارد اتاق ایشان شود.
نکته جالبی که از ایشان خاطرم هست این که پدر شوهرم در طول 12 شبی که در محرم مراسم داشتند با پای برهنه حتی در زمستان بر روی یخ دو ساعت جلوی در میایستادند تا زمانی که روضه تمام شود و هیچ کس علت این رفتار و راز پدر را نفهمید.
مرحوم همایونی علاقه خاصی به علما و فضلا داشت و خودش برای ما تعریف میکرد که در سال 46 خدمت امام (ره) در نجف رسید و چند روزی را میهمان امام بود و امام نامههایی به ایشان داده که برای علما در قم آوردهاند.
ایشان علاقه عجیبی به حضرت امام(ره) داشت و حتی دست خطی از ایشان به جا مانده متعلق به مرداد سال 57 که قبل از پیروزی انقلاب است و در پایان این اثر خطی نوشتهاند «نایب حجت خمینی».
پدر، دو ماه قبل از وفاتشان که بیمار شد، حالتی خاص داشت و همگان را متعجب کرد. در طول این دو ماه هرگز کلامش به حرف دنیایی باز نشد و اگر به هوش بودند تماماً ذکر الله بود و نماز؛ و تا لحظه جان دادن ادامه داشت.
در مورد آثار به جامانده مرحوم همایونی توضیح بدهید.
وی دو کتاب به نامهای تحفة المؤمن و الرضوی را با خط بسیار زیبا نوشته که ماندگار شد و همچنین کتیبهها و دستنوشتههای زیادی از او برجا مانده که مهمترین آنها چهار کتیبه «یا شافع الامت یا حسین بن علی» است که البته یک کتیبه نوشته کاتب، پدر ایشان است و زمان آن به 110 سال پیش برمیگردد،. یک کتیبه هم با قدمت 70 سال در حسینیه بختیاریها، یک کتیبه متعلق به حدود 60 سال پیش در حسینیه کوی سرگذر و یک کتیبه هم به عنوان یک یادگاری از پدر در منزل ما نگهداری میشود که قدمتی 58 ساله دارد و برای نوشتن این اثر ایشان یک تخته چوب را تراشیدهاند تا قلم بزرگی را برای این خط درست کنند.
پدر یک اثر معروف با ذکر «یا حسین شهید المظلوم» داشتند که با فرا رسیدن محرم آن را مینوشتند و به دیگران از مساجد تا کسبه گرفته میدادند تا در معرض دید عموم بگذارند و این برای ایشان یک سنت شده بود.
من یک شب در عالم خواب دیدم مرحوم پدر در کنار امامان معصوم با همان اثر خوشنویسی «یا حسین شهید المظلوم» که هر ساله در ایام محرم خوشنویسی میکرد، حضور دارند. برداشتم این است که پدر با تمام ارادتش نام اباعبدالله را مینوشته و کاری که از روی اخلاص و عشق باشد، ائمه به آن توجه دارند.
از نحوه برگزاری روضهها در 12 شب محرم بگویید.
در سال 1310 بعد از فوت پدرش، علمدار روضه 12 شبه میشود که در مراسمهای عزاداری تنها برای 20 سال آیتالله دستغیب از شیراز به همدان میآمدند و سخنران مجالس عزاداری سیدالشهدا بودند. همچنین از علما و فضلای بزرگی چون آیتالله میلانی، آیتالله تهرانی و آیتالله شیخ محمد جواد انصاری همدانی دعوت میکردند و پدر ارتباط و علاقه خاصی به شیخ جواد انصاری - از بزرگان دین و عرفان - داشتند.
بعد از فوت پدر در سال 63، پسر بزرگشان محمد طاهر همایونی به مدت چهار سال سرپرست روضه بوده و بعد از فوت ایشان در سال 67 همسر بنده حسن همایونی تصمیم گرفت روضه سیدالشهدا را مدیریت کند.
در مورد ادامه و نحوه گسترش این روضه تا الان بفرمایید.
این روضه تا شش سال پیش شبها برپا میشد و ما برای اینکه بانوان بتوانند از این روضهها و مراسم مانند آقایان استفاده کنند، با اجازه از علما روضه را به صبحها منتقل کردیم و روزانه قریب به 300 الی 500 نفر در این روضهها شرکت میکنند.
من هم براساس عهدی که با امام حسین(ع) داشتم که روزهای عاشورا غذا بدهم از سال 67 در حالی که در آن زمان 28 سال بیشتر نداشتم و اوایل زندگیام بود، با 20 کیلو برنج و یک دیگ قرضی این کار را شروع کردم و بعد از 26 سال با عنایت خود امام الان این تهیه غذا به بالای یک تن رسیده که نزدیک 50 نفر آشپز حدود 6 هزار وعده غذا آماده میشود.
مراسم ما در روز عاشورا با دعای توسل شروع شده و در ادامه خواندن زیارت عاشورا و بعد علقمه و مداحی و نماز جماعت است و برای دادن غذای نذری در روز عاشورا به علت ازدحام جمعیت از منازل همسایهها هم استفاده کرده و حدود 200 نفر برای بهتر برگزار شدن مراسم در این مجلس خدمت میکنند تا کسی بدون غذا از این روضه خارج نشود.
برای اینکه این مراسمها، یاد و نام امام حسین(ع) و واقعه عاشورا در طول سال هم نمود داشته باشد، چه کار باید کرد؟
در طول سال نیاز به تداوم برگزاری مراسمهای مذهبی در منازل و به طور گسترده در سطح شهر و اماکن مقدس هستیم. ما در طول سال برای چهارشنبه اول هر ماه برنامه قرائت زیارت جامعه را داریم و در آنجا باز به ذکر و نوحه برای امام حسین(ع) میپردازیم و در شب 21 ماه رمضان هم برای خانمها برنامه ویژه شب قدر داریم.
از طرفی دیگر خود رسانهها خصوصاً صدا و سیما باید هدفگذاری مشخصی برای ارائه فرهنگ و فلسفه عاشورا و مهمتر از همه ظلمستیزی برای مردم به ویژه کودکان و جوانان با ساختن فیلمها و مستندهای جذاب داشته باشد تا به اشاعه بیشتر این فرهنگ بپردازد.
در طول سال به روضههای زیادی برای خواندن نوحه میروم و با خانوادههای زیادی در ارتباط هستم، اما حرف دلم این است که ای کاش در کنار این روضهها که این قدر پر شور برپا میشد، ولادت معصومین هم آنقدر با نشاط معنوی برگزار میشد. خود این عمل در جذب فرزندان ما بسیار تأثیرگذار است، همان گونه که برای شهادتشان غمگین هستیم، برای میلادشان هم باید سر از پا نشناسیم و ارادت خود را نشان دهیم.
در همین مراسمهای مولودی و عزاداری که در خانهها و مساجد برگزار میشود، اگر برنامه و سیاست لازم و مدیریت وجود داشته باشد، بسیار از برنامههای دینی و مذهبی را میتوان پیاده و فرهنگسازی کرد.
آیا شما در طول این سالها کرامتی و عنایتی را شاهد بودهاید؟
این گسترش و تداوم برنامه را که هر سال پرشورتر از قبل برگزار میشود و نذوراتی که مردم برای کمک به برگزاری مراسم و تهیه غذای هیئت به نیت اینکه حاجت گرفتهاند، میپردازند را کرامت و عنایت خود امام است و کل هزینههای برپایی مجلس در 12 روز توسط مردم پرداخت میشود و هیچ دستگاه دولتی ذرهای به این روضه کمکی نمیکند.
من کرامتهای زیادی از این روضه و مراسمها دیدهام. سالها غذای هیئت قیمه بود که شبی در عالم خواب دیدم بانو زینب(س) در ظرفهای گلی خورش قورمه سبزی برای مردم میریزند و دانستم که حتی نوع غذا هم مورد توجه این بزرگواران است و غذا را تغییر دادم.
یک بار هم در عالم خواب و بیداری دیدم که خانم زینب(س) خطاب به من گفت چرا موقع مداحی و زیارت عاشورا، علقمه نمیخوانی، علقمه به زیارت عاشورا وصل است و من از آن تاریخ به بعد علقمه را وارد برنامه خود کردم.
یا یک سال آشپز مشغول صاف کردن برنج بود و ناگهان برنج و آب داغ روی یکی از خانمهای خادم ریخت و با عنایت و توجه آقا ذرهای از بدن این خانم نسوخت.
من اعتقاد دارم که بعد از سالها از فوت مرحوم همایونی هنوز دعای ایشان پشت سر ما و این روضه است و امیدوارم ما در پیشگاه خدا مانند پدر شوهرم رو سفید باشیم.
علت این همه شور در محرم چیست؟
این عشق، الهی است و ارادت مردم یک مسئله باطنی است و من تمام کسانی را که برای برپایی این روضه و غذای نذری مانند پاک کردن برنج، تهیه سبزی خورش و... از ماههای قبل به من کمک میکنند و زحمت میکشند، دیدهام. نیتشان فقط این است که آقا عنایتی و نگاهی به آنها بکند و تمام این زحمتها، قدم زدنها و... همه برای جبران ذرهای از دین خون سیدالشهداست.
حدود یک ماه پیش کاروانی 40 نفره راهی کربلا برای اربعین از تبریز میهمان ما شد. همه جور آدم از پزشک، مهندس، بازاری و روحانی، جوان و پیر در این کاروان بود و با پای پیاده که اکثراً تاول زده بود، با شور و شوق از تبریز تا کربلا را که حدود هزار و 100 کیلومتر است را میرفتند. از آنها سؤال کردم چرا پیاده؟ جواب دادند این ذرهای از جانفشانی ما برای مولایمان است و میخواهیم به دشمنان بگوییم که حسین(ع) تنها متعلق به سال 61 هجری نبوده بلکه امام حسین(ع)، امام همه دورانها و زمانهاست و برای مردم همیشه زنده است و ما به عشق محرم و امام حسین(ع) زندگی میکنیم زیرا کار و عمل امام خدایی بود و خدا نام و انقلاب او را تا ابد زنده نگه میدارد.
همه این ارادتها، عشقها، قدم زدنها، اشکها و سوزها گواه این دو بیت شعر است که:
من که به دام عشق تو از کودکی اسیرم/ زیرا به بزم ماتمت مادر بداده شیرم
با اشک چشم مادرم خوردهام چو شیر او / تا زنده هستم دست از عشقت برندارم
منبع:فارس
انتهای پیام/ح
دیدگاه شما