وضعیت آب و هوای همدان

خبرگزاری علم و فناوری

**

تاریخ : يكشنبه 17 خرداد 1394 ساعت 23:55   |   کد مطلب: 14726
مرگ زود هنگام؛ انتهایی برای پذیرش سیگار و قلیان
با صدای افتادن برادرم از روی تخت به زمین، صدای خس خس سینه اش هم تمام می شود، دو پرستار دیگر به سراغش می آیند، یکی از آن دو پرسید: دختر خانم برادر شما سرطان ریه داشت؟ خدا رحمتش کند!

به گزارش نافع، به نقل از رودآور، صحنه اول: بازی های کودکان دور و برم را می بینم خوشحالم، پارک سرسبز و خوبی است، مهدی؛ خاله برم بازی؟ برو ولی زیاد دور نشو!، بویی به مشام رسید، بو هر لحظه غلیظ و غلیظ تر می شود، مجبور شدم با دستمال کاغذی جلوی بینی ام را بگیرم، تا دوباره سرفه هایم شروع نشود، سرم را چرخاندم، بوی قلیان حتی در فاصله حدود پنج متری هم به مشام می رسید، دو مرد بودند یکی میانسال و دیگری جوان، مرد جوان قلیان می کشید و مرد میان سال که تکیه خود را به درخت داده بود سیگار.در گوشی چیزی بهم گفتند و پسرکی را صدا زدند، پسر بچه جلو آمد قلیان را گرفت و به سمت خانواده دیگر در فاصله دو متری نسبت به این دو مرد به جمع خانواده ای پیوست.

شرط بندی برای اینکه چه کسی زودتر قلیان را به دست گیرد که تمام شد، برنده دختر خانواده بود، تنباکویش را جا به جا کرد و به اصلاح پکی زد، پسران خانواده که شرط بندی را باخته بودند با مسخره کردن خواهرشان قلیان را گرفتند و هرکدام دو خط در میان قلیانی چاق  کردند و با خارج کردن دود از بینی و دهان خود سعی می کردند استعداد خود را در این راه به رخ یکدیگر بکشند!!! مادر خانواده چایی برایشان ریخت و پدر به دنبال فرزندان خود قلیان را گرفت تا او نیز بی بهره نماند!!!

صحنه دوم: هوا سرد است، با اینکه برفی نیامده، سردی هوا کمی غیرعادی است، آقای راننده امکان دارد پنجره تاکسی را بالا بکشید، هوا سرد است، گویا نمی شنود، بلندتر می گویم، آقای راننده لطفا پنجره را بالا بکشید، نوازد بغل این خانم سرما می خورد، راننده که پنجره را بالا کشید، دود و بوی سیگار تمام تاکسی را فرا گرفت، نوازد شروع به سرفه زدن کرد، سرفه هایش بند نمی آمد، مادر نوزاد بدجوری نگاهم کرد، تازه فهمیدم که چه اشتباهی کردم!

صحنه سوم: خانم پرستار دکتر هنوز نیامده؟ سری می چرخاند و با اکراه می گوید، این چندمین بار است که می پرسی؟ نه هنوز نیامده، خانم تو را به خدا با دکتر تماس بگیرید! برادرم به سختی نفس می کشد، دکتر اورژانس هم نمی آید؟! صدای خس خس بردارم بلندتر می شود و سرفه هایش تشدید، با اشاره چیزی می گوید، چی داداش، یه بار دیگه بگو متوجه نمی شوم، چی؟ چند قدمی جلو می روم و دوباره نگاهی به پرستار می کنم،ای بابا خانم پرستار دکتر نیامد؟! با صدای افتادن برادرم از روی تخت به زمین، صدای خس خس سینه اش تمام می شود، دو پرستار دیگر به سراغش می آیند، یکی از آن دو پرسید: دختر خانم برادر شما سرطان ریه داشت؟ خدا رحمتش کند!

انتهای پیام/ح

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما